شهید محمدرضا تفنگیان
شهید محمدرضا تفنگیان نام پدر : رمضان نام مادر:معصومه راسخ عزم تاریخ تولد :1334/12/25 تاریخ شهادت : 1365/10/19 محل شهادت :شلمچه گلزار: شهدای معتمدی (9سال مفقود)
خاطرات کوتاه ازشهید محمدرضا تفنگیان
برادر شهید: از خاطراتی که شهید تعریف می کرد این که در عملیاتی در کردستان بالای کوهی نیروهای بسیجی به محاصره عراقی ها در آمدند. محاصره به قدری ادامه یافت که تمام آذوقه ها تمام شد و ما مجبور شدیم که علف اطراف مان را برای تغذیه استفاده کنیم که بعداً نیروهای اسلام آمدند و عراقی ها را به عقب راندند .
خواهر شهید : قبل از آخرین باری که به جبهه رفته بود وقتی از جبهه برگشت مستقیم آمد به خانه ی پدرم. به او گفتم هنوز خانه نرفتی؟ گفت می روم. اول آمدم پدر و مادر را ببینم . گفتم : همین الان برو زن و بچه ات منتظر تو هستند .
گفت که نمی دانی جبهه چه صفایی دارد. به او گفتم نمی ترسی آن جا جنگ است؟ گفت: اصلاً ترس معنایی ندارد. آدم در آن جا در قید زن و فرزند نیست. وقتی برای رهبر و خانواده و دفاع از میهنت می جنگی بسیار خوشحال می شوی!
وصیت نامه شهید محمدرضا تفنگیان
1. میرویم تا به مستضعفین جهان بگوییم، زندگی در رفتن است نه به مقصد رسیدن، که مقصد پایان زندگی است و همگی یکسان به مرگ می رسند، اما به هیچ وجه یکسان زندگی نکرده اند.
2. وظیفه هر مسلمان انقلابی ایران است که از مرز های کشور اسلامی حراست و پاسداری کرده و با شرکت در صحنه، دین خویش را به خداوند قادر و اسلام عزیز و ملت ایران ادا نماید.
3. اگر ما خود از دین و شرفمان دفاع نکنیم، پس چه کسی باید این کار را انجام دهد. آیا همیشه باید ریزه خوار دیگران بود و همواره باید ازتفاله های دیگران سود جست و در زیر یوغ آنها بود؟ آیا فکر می کنید دیگران باید چشم ها را کور کنند تا بگوییم دشمنن؟ اگر ما را حقیر شمرده و به ما تجاوز می کنند، هست ونیست و شرف و حیثیت ما را زیر هجوم نامردانه ی خود فرو می برند نباید آنها را متجاوز خواند؟ بس است دیگر، چقدر باید کوچک شدن آزادی و آزادگی و از همه مهم تر دین و اسلام خود را زیر عصیان دیگران دید و حرف نزد و رنج را تحمل کرد؟ این نامردی است و من حاضر نیستم که هرگز خداوند مرا جزو این دسته قرار دهد.
4. به همسر مهرباتم سفارش می کنم، فرزندانم را به خوبی نگهداری کند. آنها را در خط امام و پیرو دستورات اسلام و عاشق حضرت علی (ع) و اهل بیت (س) بارآورید.
5. در نماز جمعه شرکت کنید و بچه ها را هم با خود ببرید، تا آنها هم به نماز جمعه علاقه مند شوند و چون نماز جمعه خود سنگر است و همین چشم منافقین را کور می کند و اسلام را قوت می دهد.